|
شد آفتاب دین چو روان سوی رزمگاه |
از دود آه پردگیان شد جهان سیاه |
در خون و خاک خفته همه یاوران قوم |
وز خیل اشک و آه ز پی یک جهان سپاه |
سرگشته بانوان سراپرده ی عفاف |
زد حلقه گرد او همه چون هاله گرد ماه |
آن سرزنان به ناله، که شد حال ما زبون |