حضرت امیر(ع) و طوق کردن میله آهنین به گردن خالد بن ولید
[روایت شده] که وقتى خالد بن ولید با لشگر خویش، امیر المؤمنین(ع) را [که قصد سفری داشت] در اراضى خود دیدار کرد و خواست به آن جناب جسارتى کند، امیر مومنان(ع) او را از اسب پیاده کرده به جانب آسیابِ «حارث بن کلده» کشانید و میلهی آهنینِ سنگ آسیاب را بیرون آورد و مثلِ طوقى بر گردن او پیچید و اصحابِ خالد، همگی ترسان شدند؛ و خالد آن جناب را قسم داد تا وی را رها کند.
پس حضرت او را رها کرد، اما آن میلهی آهنین، مثل قلّادهای بر گردنش ماند. خالد برای نجات خویش از آن قلاده، نزد ابوبکر رفت. ابوبکر، آهنگران را فرمان کرد تا قلاده را از گردن خالد بیرون آورند. جملگی گفتند، بیرون آوردن آن ممکن نیست الّا به اینکه میله را در کوره آنقدر حرارت دهند تا تفتدیده و نرم شود، و چون چنین شود، خالد هلاک گردد.
لذا آن قلّادهی آهنین [برای مدتها] در گردن خالد بود و مردم به او مىخندیدند تا اینکه امیر المؤمنین(ع) از سفر مراجعت فرمود، پس به نزد آن حضرت رفتند و شفاعت خالد را نمودند؛ آن حضرت قبول فرمود و آن طوقِ آهنین را مثل خمیر، قطعه قطعه کرد و بر زمین ریخت[1].
و