درخواست عرب بیاباننشین از امام حسین(ع) برای پرداخت دیه (اَلمَعرُوف بِقَدرِ الْمَعرِفَه)
روزی عربی بیابان نشین به حضور حضرت اباعبدالله الحسین(ع) رسید و عرض کرد:
«ای فرزند رسول خدا! من باید یک دیه کامل بپردازم و از پرداخت آن درماندهام. پیش خود گفتم از بخشنده ترین مردم درخواست کمک کنم و کریمتر از اهل بیت رسول خدا(ص) نیافتم»؛ لذا اکنون به نزد شما آمدهام.
امام حسین(ع) به او فرمود:«ای برادر عرب، از تو سه سوال میپرسم. اگر یکی را پاسخ گفتی یک سوم از دیه را به تو میبخشم، اگر دو سوال را جواب دادی دو سوم و اگر همه را پاسخ دادی تمام دیه را به تو میبخشم».
مرد عرب گفت:« ای فرزند رسول خدا، آیا کسی مثل شما از کسی مثل من میپرسد؛ در حالی که شما خود اهل علم و شرف هستید؟!»
امام(ع) فرمود:« آری! از جدم رسول خدا(ص) شنیدم که میفرمود: «اَلمَعرُوف بِقَدرِ الْمَعرِفَه» نیکی و احسان به اندازه معرفت است» و به نقل دیگر آن حضرت فرمود: «یا اَعرابی نَحنُ قَومٌ لانُعطیِ المَعرُوفُ اِلّا عَلی قَدرِ المَعرِفَه»[1] ای اعرابی! ما خاندانی هستیم که بخشش نمیکنیم مگر به اندازه معرفت اشخاص.
اعرابی گفت:«هر چه میخواهید بپرسید؛ اگر دانستم، پاسخ خواهم داد و اگر ندانستم، از شما فرا خواهم گرفت و در همهی احوال، نیرو و توان از جانب خداوند بزرگ است»
امام(ع) پرسید: «کدام یک از اعمال، بالاتر و برتر است؟»
اعرابی گفت:«ایمان به خدا»
حضرت فرمود:«چه راهی برای نجات از هلاکت وجود دارد؟»
اعرابی پاسخ گفت:«اعتماد به خدا.»
امام(ع) سوال کرد:«زینت مرد در چیست؟»
اعرابی گفت:«علمِ همراه با حلم.»
حضرت پرسید:«اگر شخص این را نداشت چه؟»
اعرابی گفت:«مالِ همراه با جوانمردی.»
امام(ع) سوال کرد:«اگر شخص این را نیز نداشت چه؟»
اعرابی گفت:«فقرِ همراه با صبر.»
حضرت فرمود:«اگر این را نیز نداشت چه؟»
اعرابی گفت:«صاعقهای از آسمان فرود آید و او را به آتش بکشد که حقیقتا سزاوار آن است.»
امام(ع) تبسمی فرمود و کیسهای که در آن هزار دینار بود به او داد و انگشتر خود را نیز که نگینش ارزشی معادل دو هزار درهم داشت، به او بخشید و فرمود:
«ای اعرابی، طلا را به طلبکارانت بده و انگشتر را برای زندگی خودت مصرف کن.»
اعرابی آن را گرفت و گفت: « اللهُ اَعلَمُ حَیثُ یَجعَلُ رِسالَتَه»؛ به راستی که خداوند بهتر میداند رسالت خود را در کجا قرار دهد[2].