قل الله ثم ذرهم

مجموعه ای از حکایات و فضایل پیرامون ائمه اطهار علیهم السلام

قل الله ثم ذرهم

مجموعه ای از حکایات و فضایل پیرامون ائمه اطهار علیهم السلام

قل الله ثم ذرهم
طبقه بندی موضوعی

علی بن ابراهیم علیه الرحمه روایت کرده که: در جنگ تبوک، ابوذر سه روز در عقب ماند به جهت این‌که شتر او لاغر و ناتوان بود. پس چون دانست که شتر به قافله نمی‌رسد، شتر را در راه بگذاشت و رخت خود را بر پشت بست و پیاده متوجه شد. پس چون روز بلند شد و آفتاب گرم گردید، نظر مسلمانان بر وی افتاد. پیامبر اکرم(ص) فرمود: آن کسی که می‌آید ابوذر است و او تشنه است، زود به وی آب رسانید.

اصحاب چون به او آب او رسانیدند و وی قدری از آن نوشید، به خدمت حضرت شتافت، در حالی که مِطهَره‌ای(ظرف آبی) پر از آب در دست وی بود. حضرت فرمود که: ای ابوذر تو که آب داشتی؛ چرا تشنه مانده بودی؟!.

 گفت: یا رسول‌الله! به سنگی رسیدم که بر او آبِ باران جمع شده بود. چون چشیدم، شیرین و سرد بود. با خود قرار کردم که تا حبیب من رسول خدا(ص) از این آب نخورد، من نخورم.

 حضرت فرمود که: ای ابوذر خدا تو را رحمت کند. تو تنها و غریب زندگانی خواهی کرد و تنها خواهی مُرد و تنها مبعوث خواهی شد، و تنها داخل بهشت خواهی شد، و جمعی از اهل عراق به سبب غسل و تکفین و دفن تو سعادتمند خواهند شد[1].



[1] عین الحیات، علامه مجلسی، انتشارات نورالمهدی، ج1، ص25[با اندکی ویرایش]

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۰۳/۰۸
محمد حسنی

نظرات  (۲)

ببخشید یعنی چی سه روز در عقب ماند؟

یعنی به اندازه سه روز از قافله عقب مانده بود .

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی