قل الله ثم ذرهم

مجموعه ای از حکایات و فضایل پیرامون ائمه اطهار علیهم السلام

قل الله ثم ذرهم

مجموعه ای از حکایات و فضایل پیرامون ائمه اطهار علیهم السلام

قل الله ثم ذرهم
طبقه بندی موضوعی

آمدن زعفر، پادشاه جن به یاری آن حضرت [ص54 نشر فردوسی]

چهارشنبه, ۲۶ خرداد ۱۳۹۵، ۱۱:۰۶ ق.ظ

زعفر آمد با سپاه بی‌عدد

از گروه جنیان بهر مدد

گفت شاها بهر یاری آمدم

نی که بهر حق‌گزاری آمدم

باب تو آن صاحب تاج غدیر

بر گروه جنیان کردم امیر

هین بفرما ای امیر غرب و شرق

کاین سیه‌بختان به خون سازیم غرق

هین بفرما ای شه حیدر حشم

تا کنم نو غزوه‌ی بئر العلم

هین بفرما ای شه احمدشکوه

تا فروشویم به خون این دشت و کوه

هین بفرما تا نمایم زین فریق

نافخ ناری در این دشت سَحیق

گفت حاشا، رحمت رب غفور

کی پسندد چیره بینا را به کور

گفت ما نیز ای خداوند صُوَر

نک فرود آییم در جلد بشر

تا به کوشش باهم انبازی کنیم

چون بشر مردانه جانبازی کنیم

گفت من خود قدرت یزدانی‌ام

حیدرِ بدر و اُحد را ثانی‌ام

دست قدرت گر برآرم ز آستین

آدمی از نو برآرم ز آب و طین

این بنای کهنه را فانی کنم

ابتدای عالم ثانی کنم

لیک عشقم کرده سیر از جان خویش

زعفرا دیر است، واپس ران ز پیش

بسته‌ام عهدی به جانان در الست

که بجز وی بگذرم از هرچه هست

آمده سَر، وعده‌ی سوگند من

زعفرا بگذر مشو پابند من

زعفرا من شاهباز عرشی‌ام

تنگدل زین دامگاه فرشی‌ام

نک صفیرم می‌زنند از آسمان

بگذر، افسونِ پری با من مخوان

چند باید داشت این تار تنم

همچو عیسی پایبند سوزنم

زعفر از میدان به زاری بازگشت

شاه ماند و خصم و آن پهنای دشت

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۰۳/۲۶
محمد حسنی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی