آمدن فرشتهی آب به جهت یاری [ص49 نشر فردوسی]
شد فرشتهی باد بر مرکز نَوان
که فرشتهی آب شد سویش روان
گفت کای در بحر، موسی را دلیل
سوی تو آوردهام صد رود نیل
هین فروران سیلها در غرب و شرق
یکسر این فرعونیان را ساز غرق
کن ز بنیاد این سواد مُختَرِم
چون سبا برکنده از سیل عَرِم
حکم کن ای نوح تا سازم غریق
جمله در غرقاب طوفان، این فریق
آب را بر قبطیان میساز خون
ای تو موسی را به وادی رهنمون
گفت کای افرشتهی فرخنده کیش
عذر پیشآور که بردی آب خویش
قدرتُ اللّه نیست محتاج مدد
رو فروخوان قُلْ هُوَ اَللّه ُأَحَدٌ
هفت دریا را مکان از مشت ماست
آبها را منبع از انگشت ماست
آب کو بُد حامل عرش مجید
ای فرشته خود ز ما آمد پدید
من نمودم شَق به موسی نیل را
وا رهاندم از وی اسرائیل را
خواهم ار این خاکدان کردن خراب
میکشم از جنبشی یکسر در آب
امر ما را بسته طوق انقیاد
اُسطُقُسّ آب و آتش، خاک و باد
ای فرشتهی آب، راه خویش گیر
ره کز آنجا آمدستی پیش گیر
آتشم ترسم ز تاب التهاب
آبهایت را کند یکسر سراب