[مرحوم شیخ علی اکبر نهاوندی مینویسد که:] مرحوم...حاج آقا جمال الدین.. فرمود:
روزی برای اقامهی نماز ظهر به مسجد شیخ لطف اللّه -که در میدان شاه اصفهان واقع است- میرفتم، دیدم نزدیک مسجد، جنازهای را میبرند و چند نفر حمّال و کشیکچی همراه او هستند و شخص حاجیِ تاجری از مهمّینِ تُجّار هم که از آشنایانم بود، عقب آن جنازه میآید و به شدّت گریه میکند و اشک میریزد.
من بسیار متعجّب شدم از اینکه اگر این میّت از بستگانِ نزدیک این حاجیِ تاجر است که این طور برایش گریه میکند؛ پس چرا به این نحو مختصر و به وجه موهونیّت او را میبرند و اگر با او نسبتی ندارد؛ چرا این طور برایش جزع و گریه میکند؟.