قل الله ثم ذرهم

مجموعه ای از حکایات و فضایل پیرامون ائمه اطهار علیهم السلام

قل الله ثم ذرهم

مجموعه ای از حکایات و فضایل پیرامون ائمه اطهار علیهم السلام

قل الله ثم ذرهم
طبقه بندی موضوعی

حدیث سلسله الذَّهب

يكشنبه, ۹ خرداد ۱۳۹۵، ۰۶:۱۰ ق.ظ

هنگامی که امام ابوالحسن الرضا(ع) به نیشابور رسید و خواست که آنجا را به قصد رفتن نزد مأمون ترک گوید، راویان حدیث، گردش را گرفتند و عرض کردند: ای پسر پیامبر خدا! از پیش ما می‌روی و برایمان حدیثی که از محضرتان فیضی ببریم، نمیگویی؟! حضرت که در کجاوه نشسته بود، سرش را بیرون آورد و فرمود:

 از پدرم، موسی بن جعفر شنیدم که می‌فرمود: از پدرم، جعفر بن محمّد شنیدم که می‌فرمود: از پدرم، محمّد بن علی شنیدم که می‌فرمود: از پدرم، علی بن الحسین شنیدم که می‌فرمود: از پدرم، حسین بن علی بن ابی طالب شنیدم که می‌فرمود: از پدرم، امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب شنیدم که می‌فرمود: از رسول خدا(ص) شنیدم که می‌فرمود: از جبرئیل شنیدم که می‌فرمود: از خداوند جلّ جلاله شنیدم که می‌فرمود: (کلمه) لا اله الا اللّه حصار من است و هرکس وارد حصار من شود از عذابم در امان است. اسحاق می‌گوید: چون شتر به راه افتاد حضرت با صدای بلند به ما فرمود: اما این شرط‌هایی دارد و من از شرط‌های آن هستم[1].

 



[1] بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج‏49، ص 123

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۰۳/۰۹
محمد حسنی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی