تهیه طلا توسط فضه به وسیلهی اکسیر و راهنمایی او به وسیله امیر مومنان(ع)
[بنا به روایت شیخ حافظ رجب برسی، فضه دختر پادشاه هند بود و در نزد او ذخیره ای از اکسیر بود]
چون به خانهی حضرت زهرا(س) آمد، آنجا را خالی از متاع دنیوی یافت و غیر از یک شمشیر و زره و آسیاب در آنجا چیزی مشاهده نکرد. لذا قطعهای مس برداشته، او را نرم کرد و به شکل ماهی در آورد. سپس قدری اکسیر به او زد و آن مس را به قطعهای طلا تبدیل نمود و چون امیرالمومنین(ع) به خانه آمد، آن قطعهی طلا را نزد آن حضرت گذاشت.
حضرت نگاهی به آن کرده و فرمود:
«قَالَ أَحْسَنْتِ یَا فِضَّةُ لَکِنْ لَوْ أَذَبْتِ الْجَسَدَ لَکَانَ الصَّبْغُ أَعْلَى وَ الْقِیمَةُ أَغْلی»
[آفرین ای فضه! ولی اگر چنانچه این مس را اول ذوب میکردی سپس اکسیر بر او میزدی، طلایی خالصتر و و قیمتیتر به دست میآوردی]
فضه عرض کرد: ای آقای من! آیا شما هم از این علم اطلاعی دارید؟
حضرت فرمود: بلی؛ و با دست مبارک، به امام حسین(ع) و به نقل دیگر به امام مجتبی(ع) اشاره نموده و فرمود: حتی این طفل خردسال نیز مطلع است.
در این وقت امام حسین(ع) نزدیک پدر آمده و همان مطلبِ امیر مومنان(ع) را به فضه گوشزد نمود. امیر المومنین(ع) خطاب به فضه، فرمود: ما بالاتر از این علم را نیز میدانیم.
«ثُمَّ أَوْمَأَ بِیَدِهِ فَإِذَا عُنُقٌ مِنْ ذَهَبٍ وَ کُنُوزِ الْأَرْضِ سَائِرَةٌ ثُمَّ قَالَ ضَعِیهَا مَعَ أَخَوَاتِهَا فَوَضَعَتْهَا فَسَارَت»
در این هنگام، حضرت با دست خود اشارهای فرمودند. فضه دید که جویی مملو از طلا و جواهرات بر زمین جاری شد.
حضرت به او فرمودند: طلای خود را درون این جوی جواهرات بینداز و از آن درگذر!. فضه نیز چنین کرد و آن طلا، همراه سایر طلاها و جواهرات ناپدید شد[1].[1] بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج41، ص 273؛ حافظ برسى، رجب بن محمد، مشارق أنوار الیقین فی أسرار أمیر المؤمنین (ع)، بیروت، چاپ: اول، 1422 ق، ص 126
**ترجمه این روایت از کتاب [انوار الملکوت، علامه حسینی تهرانی] آورده شد.