بند2-میزان حسن و عشق چو با هم قرین فتاد
میزان حسن و عشق چو با هم قرین فتاد
سهم بلاى او به امام مبین فتاد
عشقش عنان کشید زیثرب به کربلا
کوشید تا که کار، به عین الیقین فتاد
در دشت عشق تاخت سمند آن قدر که کار
از عشق درگذشت و، به عشق آفرین فتاد
از تاب تشنه کامى اطفال شد چنان
کز تاب، پیچ و تاب به حبل المتین فتاد
او را چو سنگ کین زجفا بر جبین زدند
از بهر سجده، شکرکنان بر زمین فتاد
ساکن شد آسمان و، زمین گشت بى سکون
از زین چو بر زمین شه دنیا و دین فتاد
در خاک و خون ز سوز جراحات و زخُّمِ تیر
گه جانب یسار و گهی بر یمین فتاد
از کینه گشت سر به سر نیزهاش بلند
عریان به خاکش آن بدن نازنین فتاد
خاتم برفت از کفش آن سان که جبرییل
بر زد فغان ز دست سلیمان، نگین فتاد
شمر شریر در حرمش برزد آتشی
کز آن شرار بر فلک هفتمین فتاد
غلمان و حور سر به سر آسیمه سر شدند
چون بانگ این خبر به بهشت برین فتاد
زین العباد زار کز او ماند یادگار
بر گردنش ز کینه غُل آهنین فتاد
یکسر حریم او چو اسیران زنگبار
هر یک چو آفتاب به جمّازهاى سوار
دیوان آخوند ملا فتح الله شوشتری (وفایی)