قل الله ثم ذرهم

مجموعه ای از حکایات و فضایل پیرامون ائمه اطهار علیهم السلام

قل الله ثم ذرهم

مجموعه ای از حکایات و فضایل پیرامون ائمه اطهار علیهم السلام

قل الله ثم ذرهم
طبقه بندی موضوعی

در کربلا چو محشر کبری شد آشکار

گشتند دوزخی و بهشتی به هم دچار

بودند خیل دوزخی آن روز، شادکام

اما بهشتیان همه لب تشنه و فکار

اهل بهشت را جگر از قحط آب آب

در کام اهل دوزخ و نار، آب خوش گوار

آن ساقیان کوثر و آن شافعان حشر

گشتند تشنه، طعمه‌ی شمشیر آبدار

آتش به خیمه گاه زدند، این روا نبود

کز دوزخی به کاخ بهشتی فتد شرار

پس دختران فاطمه یکسر شکسته دل

هریک چو آفتاب و به جمّازه‌ای سوار

هریک سوار ناقه‌ی عریان، که ناگهان

بر کشته گان بی کفن افتادشان گذار

هر پیگری چو کوکب رخشنده در فلک

یا چون فلک ز زخم فراوان، ستاره بار

زینب چو دید پیکر صد پاره‌ی حسین

غلطان به خاک، ماریه با قلب داغدار

بر رُخ نمود ناخن بی صبری آشنا

کرد از هلال، چهره‌ی خورشید را نگار

از سوز دل، به آن تنِ بی سر خطاب کرد

نوعی که زد به خرمن هفت آسمان، شرار

گفتا تویى برادر زینب، تویى حسین

آیا تویى که از تو مرا بود اعتبار

دیدی تو اعتبارم و اکنون نظاره کن

بی اعتباری‌ام که چِها کرده روزگار

پس روى خویش سوى نجف کرد و بازگفت

کاى باب تاجدار من اى شیر کردگار

آخر مگر نه ما همه ذریه توایم

در چنگ خصم همچو اسیران زنگبار

آخر مگر نه این تن بى سر حسین توست

کافتاده پاره پاره درین دشت فتنه بار

یک دم بزن به قایمه‌ی ذوالفقار دست

بر کش پى تلافى، ازین قوم دون دمار

در نظم و نثر مرثیه ات گر مدد کنند

مزدت همین بس است وفائى به روزگار

دیوان آخوند ملا فتح الله شوشتری (وفایی)
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۰۶/۲۵
محمد حسنی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی