المنه للّه که به مطلوب رسیدیم (نراقی)
****** |
عمریست که اندر طلب دوست دویدیم |
هم مدرسه هم صومعه هم میکده دیدیم |
با هیچ کس از دوست ندیدیم نشانی |
از هیچ کسی هم خبر از او نشنیدیم |
در کنج خرابی پس از آن جای گرفتیم |
تنها و دل افسره و نومید خزیدیم |
سر بر سر زانو بنهادیم و نشستیم |
هم بر سر خود، خرقه صد پاره کشیدیم |
هر تیر که آمد همه بر سینه شکستیم |
هر تیغ که آمد، همه بر فرق خریدیم |
جام ار چه همه زهر بلا بود گرفتیم |
می ار چه همه خون جگر بود چشیدیم |
چشم از رخ هر کس همه گر دوست ببستیم |
پا از در هر کس همه ار خویش کشیدیم |
از آنچه جز افسانه او گوش گرفتیم |
از آنچه به جز قصه او لب بگزیدیم |
هر لوح که در مکتب ما جمله بشستیم |
هر صفحه که در مَدرس ما جمله دریدیم |
هر نقش بجز نقش وی از سینه ستردیم |
هر مهر به جز مهر وی از دل ببریدیم |
جز عکس رُخَش ز آینه دل بزدودیم |
جز یاد وی از مزرع خاطر درویدیم |
گر تشنه شدیم آب ز جوی مژه خوردیم |
ور گرسنه لَخت جگرِ خویش مکیدیم |
یک چند چنین چون ره مقصود سپردیم |
المنة للّه که به مطلوب رسیدیم |
خرم سحری بود که با یاد خوش او |
بنشسته که از شش جهت این نغمه شنیدیم |
کایام وصالست و شب هجر سر آمد |
برخیز صفائی چه نشستی که رسیدیم |
جستیم ز جا جان به کف از بهر نثارش |
پس دیده گشودیم به هر سو نگریدیم |
دیدیم نه پیدا اثر از کون و مکان بود |
جز پرتو یک مهر دگر چیز ندیدیم |
دیدیم جهان وادی ایمن شده هر چیز |
نخلی و ز هر نخل، انا اللّه شنیدیم |