ای نسیمِ سحر، آرامگهِ یار کجاست [ص17 انتشارات دوران]
پنجشنبه, ۲۷ خرداد ۱۳۹۵، ۰۵:۳۴ ق.ظ
ای نسیمِ سحر، آرامگهِ یار کجاست
منزلِ آن مَهِ عاشقکشِ عیار کجاست
شبِ تار است و رهِ وادی ایمَن در پیش
آتشِ طور کجا موعدِ دیدار کجاست
هر که آمد به جهان نقشِ خرابی دارد
در خرابات مپرسید که هشیار کجاست
آنکس است اهلِ بشارت که اشارت داند
نکتهها هست بسی، محرمِ اسرار کجاست
هر سر موی مرا با تو هزاران کارست
ما کجاییم و ملامتگرِ بیکار کجاست
بازپرسید ز گیسوی شکن در شکنش
کاین دل غمزده سرگشته گرفتار کجاست
عقل دیوانه شد آن سلسلهی مشکین کو
دل ز ما گوشه گرفت، ابروی دلدار کجاست
باده و مطرب و گل جمله مهیاست ولی
عیش بییار مُهنّا نشود یار کجاست
حافظ از بادِ خزان در چمنِ دهر مرنج
فکرِ معقول بفرما، گل بیخار کجاست
۹۵/۰۳/۲۷