بند16-ای چرخ سفله تیر، تو را صید کم نبود
چهارشنبه, ۲۶ خرداد ۱۳۹۵، ۰۱:۵۲ ب.ظ
ای چرخ سفله تیر، تو را صید کم نبود |
گیرم عزیز فاطمه صید حرم نبود |
حلقی که بوسه گاه نبی بود روز و شب |
جای سنان و خنجر اهل ستم نبود |
انگشت او به خیره بریدی پی نگین |
دیوی سزای سلطنت ملک جم نبود |
کی هیچ سفله بست به مهمان خوانده آب |
گیرم تو را سجیه ی اهل کرم نبود |
داغ غمی کز او جگر کوه آب شد |
بیمار را تحمل آن داغ غم نبود |
پای سریر زاده ی هند و سر حسین |
در کیش کفر، سفله چنین محترم نبود |
ای زاده ی زیاد که دین از تو شد به باد |
آن خیمه های سوخته، بیت الصنم نبود |
آتش به پرده ی حرم کبریا زدی |
دستت بریده باد نشان بر خطا زدی |
۹۵/۰۳/۲۶