بند15-اندر جهان عیان شده غوغای رستخیز
چهارشنبه, ۲۶ خرداد ۱۳۹۵، ۰۱:۵۰ ب.ظ
اندر جهان عیان شده غوغای رستخیز |
ای قامت تو شور قیامت به پای خیز |
زینب برت بضاعه مزجاه جان به کف |
آورده با ترانه ی یا ایها العزیز |
هر کس به مقصدی ره صحرا گرفته پیش |
من روی در تو و دگران روی در حجیز |
بگشا ز خواب دیده و بنگر که از عراق |
چونم به شام می برد این قوم بی تمیز |
محمل شکسته، ناله حدی، ساربان سنان |
ره بی کران و بند گران، ناقه بی جهیز |
خرگاه، دود آه و نقابم، غبار راه |
چتر، آستین و معجر سر، دست خاک بیز |
گاهم به طعن نیزه به زانو سر حجاب |
گاهم ز تازیانه به سر دست احتریز |
یک کارزار دشمن و من یک تن غریب |
تو خفته خوش به بستر و این دشت، فتنه خیز |
گفتم دوصد حدیث و ندادی مرا جواب |
معذوری ای ز تیر جفا خسته خوش بخواب |
۹۵/۰۳/۲۶