بند13-این گوهر به خون شده غلتان حسین توست
چهارشنبه, ۲۶ خرداد ۱۳۹۵، ۱۱:۳۲ ق.ظ
|
این گوهر به خون شده غلتان حسین توست |
|
وین کشتی شکسته ز طوفان حسین توست |
|
این یوسفی که بر تن خود کرده پیرهن |
|
از تار زلف های پریشان حسین توست |
|
این از غبار تیره ی هامون نهفته رو |
|
در پرده آفتاب درخشان حسین توست |
|
این خضر تشنه کام که سرچشمه ی حیات |
|
بدرود کرده با لب عطشان حسین توست |
|
این پیکری که کرده نسیمش کفن به بر |
|
از پرنیان ریگ بیابان حسین توست |
|
این لاله ی شکفته که زهرا ز داغ او |
|
چون گل نموده چاک گریبان حسین توست |
|
این شمع کشته از اثر تندباد جور |
|
کش بی چراغ مانده شبستان حسین توست |
|
این شاهباز اوج سعادت که کرده باز |
|
شهپر به سوی عرش ز پیکان حسین توست |
|
آنگه ز جور دور فلک با دل غمین |
|
رو در بقیع کرد که ای مام بی قرین |
۹۵/۰۳/۲۶