بند بیست و یکم
چهارشنبه, ۲۶ خرداد ۱۳۹۵، ۱۰:۵۴ ق.ظ
****** |
هر دُر اشک کَز غم آن تاجدار نیست |
در پیش اهل نظر آبدار نیست |
آغشته گر، به خون جگر نیست دُرِّ اشک |
هر چند پُر بهاست ولی شاهوار نیست |
پیوسته داغدار و جگر خون چو لاله باد |
آن دل کز آتش غم او داغدار نیست |
چشمی که گریه اش نبود در غم حسین |
خندان هزار حیف به روزشمار نیست |
هرگز مَباد خُرَّم و خندان کسی که او |
غمگین و زار در غم آن شهریار نیست |
او سر دهد به تیغ جفا از برای ما |
مارا سری به زانوی غم استوار نیست |
او جان، نثار دوست نماید به راه ما |
ما را دو دانه اشک به راهش نثار نیست |
از ماه تا به ماهی و از عرش تا به فرش |
کو دیده ای که از غم او اشکبار نیست |
زین ماتم است مردمِ چشم سیاه پوش |
او را به عیش اهل جهان هیچ کار نیست |
پیوسته اشک سرخ من اندر کنار باد |
چون دُرِّ نظم دلکش من آبدار نیست |
۹۵/۰۳/۲۶