بند دوم
سه شنبه, ۲۵ خرداد ۱۳۹۵، ۰۶:۲۹ ق.ظ
|
****** |
|
سینه ای کز معرفت گنجینه ی اسرار بود |
|
کی سزاوار فشار آن در و دیوار بود |
|
طور سینای تجلّی مشعلی از نور بود |
|
سینه سینای عصمت مشتعل از نار بود |
|
آنکه کردی ماه تابان پیش او پهلو تهی |
|
از کجا پهلوی او را تاب آن آزار بود |
|
گردش گردون دون بین، کز جفای سامری |
|
نقطه ی پرگار وحدت ، مرکز مسمار بود |
|
ناله بانو زد اندر خرمن هستی شرر |
|
گویی اندر طور غم چون نخل آتشبار بود |
|
صورتی نیلی شد از سیلی که چون سیل سیاه |
|
روی گیتی زین مصیبت تا قیامت تار بود |
|
شهریاری شد به بندِ بنده ای از بندگان |
|
آنکه جبریل امینش بنده در بار بود |
|
از قفای شاه ، بانو ؛ با نوایی جان گداز |
|
تا توانایی به تن ، تا قوّت رفتار بود |
|
گرچه بازو ، خسته شد وز کار دستش بسته شد |
|
لیک پای همتش بر گنبد دوّار بود |
|
دست بانو گرچه از دامان شه کوتاه شد |
|
لیک بر گردون بلند از دست آن گمراه شد |
۹۵/۰۳/۲۵