خود را ملوث کردن ابن سیرین به جهت فرار از گناه
فرمایش محدّث قمى است در «هدیةالاحباب» که:
مرا بهخاطر مىرسد «علم تعبیر خوابی» که نصیب ابن سیرین شد براى این بود که تأسّى به جناب یوسف صدّیق(ع) کرد. علم تعبیر در آن حضرت، کمال بروز و ظهور را داشت و نسیمى از آن، بر ابن سیرین وزید.
تشبّه ابن سیرین به آنجناب این بود که همچنان که یوسف(ع) مبتلا شد به کیدِ زنِ عزیز و فرار کرد از او و خود را پاک و پاکیزه نگاه داشت و اظهار داشت پاکدامنى خود را کما قال الله تعالى:
«ذلِکَ لِیعْلَمَ أَنِّی لَمْ أَخُنْهُ بِالْغَیبِ»؛
[چنین شد تا بداند که من در غیبتش به او خیانت نکردهام.]
ابن سیرین هم مبتلا شد به کیدِ زنى و فرار نمود و عفّت ورزید؛ لاجرم بعد از آن، در علمِ تعبیر بدان مرتبه رسید. و آن حکایت چنین است:
هنگامىکه ابن سیرین به کسبِ بزّازى مشغول بود؛ گویند او را جمالى زیبا بوده و زنى بر او عاشق شد و از درِ کید و مکر بیرون آمد و مقدارى جنس از او خریدارى کرد و او را گفت با من به خانه بیا و قیمت اجناست را بهطور دلخواه دریافت کن. چون ابن سیرین وارد خانهی زن شد و قرار گرفت، آن زن با غَنج و دَلال (ناز) به نزد وى آمد و از وى کام خواست. ابن سیرین قدری در مذمّت زنا با او سخن گفت ولی فائده نبخشید.
لذا ابن سیرین چارهاى اندیشید و از اطاق بیرون رفت و در مستراح، تمام بدن خود را به نجاست آلوده کرد و به نزد زن آمد. چون آن زن این منظره را مشاهده کرد، سرد و متنفّر شده و او را از خانه بیرون کرد و ابن سیرین موقعیت را غنیمت شمرد و از اجناس هم صرفنظر کرد و بیرون رفت[1].