|
گلگون سوار وادی خونخوار کربلا |
|
بی سر فتاده در صف پیکار کربلا |
|
چشم فلک نشسته زخون شفق هنوز |
|
از دود خیمه های نگون سار کربلا |
|
فریاد بانوان سراپرده ی عفاف |
|
آید هنوز از در و دیوار کربلا |
|
بر چرخ می رود ز فراز سنان هنوز |
|
گلگون سوار وادی خونخوار کربلا |
|
بی سر فتاده در صف پیکار کربلا |
|
چشم فلک نشسته زخون شفق هنوز |
|
از دود خیمه های نگون سار کربلا |
|
فریاد بانوان سراپرده ی عفاف |
|
آید هنوز از در و دیوار کربلا |
|
بر چرخ می رود ز فراز سنان هنوز |
|
چون کرد خور ز توسن زرین تهی رکاب |
|
افتاد در ثوابِت و سیاره انقلاب |
|
غارتگران شام به یغما گشود دست |
|
بگسیخت از سرادُق زر تار خور، طناب |