قل الله ثم ذرهم

مجموعه ای از حکایات و فضایل پیرامون ائمه اطهار علیهم السلام

قل الله ثم ذرهم

مجموعه ای از حکایات و فضایل پیرامون ائمه اطهار علیهم السلام

قل الله ثم ذرهم
طبقه بندی موضوعی

ایضا در مدح و منقبت صدیقه طاهره (س) [ص39 اسلامیه]

پنجشنبه, ۲۵ شهریور ۱۳۹۵، ۱۰:۵۵ ق.ظ

دختر فکر بکر من، غنچه لب چه واکند

از نمکین کلام خود حق نمک ادا کند

طوطى طبع شوخ من گر که شِکر شکن شود

کام زمانه را پر از شِکر جانفزا کند

بلبل نطق من ز یک نغمه عاشقانه ای

گلشن دهر را پر از زمزمه و نوا کند

خامه‌ی مشک ساى من گر بنگارد این رقم

صفحه روزگار را مملکت ختا کند

مطرب اگر بدین نَمَط ساز طرب کند گهى

دائره وجود را جنَّت دلگشا کند

منطق من هماره بندد چه نِطاق نطق را

منطقه حروف را منطقة السّما کند

شمع فلک بسوزد از آتش غیرت و حسد

شاهد معنى من ار جلوه دلربا کند

نظم برد بدین نَسَق از دم عیسوى سبق

خاصه دمیکه از مسیحا نَفَسى ثنا کند

وهم باوج قدس ناموس اله کى رسد

فهم که نَعتِ بانوى خلوت کبریا کند

ناطقه مرا مگر روح قدس کند مدد

تا که ثناى حضرت سیده نساء کند

فیض نخست و خاتمه نور جمال فاطمه

چشم دل از نظاره در مبدأ و منتهى کند

صورت شاهد ازل معنى حسن لم یزل

وهم چگونه وصف آئینه حق نما کند

مطلع نور ایزدى مبدء فیض سرمدى

جلوه او حکایت از خاتم انبیا کند

بسمله‌ی صحیفه‌ی فضل و کمال معرفت

بلکه گهى تجلى از نقطه تحت با کند

دائره شهود را نقطه ملتقى بُوَد

بلکه سزد که دعوى لَو کشِفَ الغِطا کند

حامل سرّ مستسر، حافظ غیب مستتر

دانش او احاطه بر دانش ماسوى کند

عین معارف و حَکم، بحر مکارم و کرم

گاه سخا محیط را، قطره بى بها کند

لیله قدر اولیا، نور نهار اصفیا

صبح جمال او طلوع از افق علا کند

بضعه سید بشر، ام ائمّه غُرَر

کیست جز او که همسرى، با شه لا فتى کند

وحى نبوتش نَسَب، جود و فتّوتش حَسَب

قصه اى از مروتش، سوره هَل اَتى کند

دامن کبریانى او، دست رس خیال نِى

پایه قدر او بسى پایه به زیر پا کند

لوح قدر بدست او، کلک قضا بشست او

تا که مشیت الهیه چه افتضا کند

در جبروت حکمران، در ملکوت قهرمان

در نشئات کن فکان حکم بما تشاء کند

عصمت او حجاب او، عفت او نقاب او

سرّ قَدَم، حدیث از آن ستر و از آن حیا کند

نفخه قدس بوى، او جذبه انس خوى او

منطق او، خبر ز لا ینطِقُ عَن هَوى کند

قبله خلق روى او، کعبه عشق کوى او

چشم امید سوى او، تا به که اعتنا کند

بَهرِ کنیزیش بُوَد زهره کمینه مشترى

چشمه خور شود، اگر چشم سوى سُها کند

مفتقرا متاب رو از در او به هیچ سو

زانکه مس وجود را، فِضِّه‌ی او طلا کند



دیوان مرحوم کمپانی

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۰۶/۲۵
محمد حسنی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی