قل الله ثم ذرهم

مجموعه ای از حکایات و فضایل پیرامون ائمه اطهار علیهم السلام

قل الله ثم ذرهم

مجموعه ای از حکایات و فضایل پیرامون ائمه اطهار علیهم السلام

قل الله ثم ذرهم
طبقه بندی موضوعی

حکایت مهمانی کردن حضرت سلیمان حیوانات را

چهارشنبه, ۲۴ شهریور ۱۳۹۵، ۱۰:۴۸ ب.ظ

آن شنیدی که سلیمان نبی

خواست دستوری ز یزدان غنی

تا صَلای عام، سلطانی کند

هرچه جاندار است مهمانی کند

گفت یا رب جمله را روزی ز توست

فرّخی و فَرِّ فیروزی ز توست

روزی و روزی خور و روز از تو است

شامِ قدر و صبحِ نوروز از تو است

خوشه از تو، خرمن از تو نان ز تو

دستِ گیرا از تو و دندان ز تو

چشمه‌ی آب از تو، سیرابی ز تو

خرمی‌‌‌‌ها از تو، شادابی ز تو

من که باشم تا کسی را نان دهم؟

قطره‌ی آبی به یک عطشان دهم

لطف‌‌‌‌ها را چونکه باید واسطه

شاید از روزی شوم من رابطه

واسِطه اندر میان انداختی

کارِ عالم از وسایط ساختی

واسطه نز راه عجز و حاجتست

واسطه از کبریا و عزتست

حُسن تکلیف این وسایط را سبب

شد و گر نه بید، می‌دادت رطب

این سبب‌‌‌‌ها جمله آمد ابتلا

ابتلا از بهر ما آمد بلا

ورنه شه را با سبب‌‌‌‌ها کار نیست

بی‌سبب، کاری به او دشوار نیست

صد سبب را گر کند بیفایده

بی‌سبب، گاهی دهد صد عایده

صد سبب را گاه سوزد بال‌وپر

بی‌سبب گه می‌رساند، صد اثر

هم سبب از او سبب‌سازی ازو

بر سبب تأثیر پردازی ازو

سوزد و سازد کسی را کار نیست

هیچکس را زَهره‌ی گفتار نیست

می‌دهد، می‌گیرد این طرّار کیست

کار خود پنداری این پندار چیست؟

چون سلیمان کرد دستوری طلب

آمدش دستور از دربار رب

 دستور یافتن حضرت سلیمان برای مهمانی مخلوقات

کرد روزی را معین بعد سال

داد فرمان از پی جمع نوال

جن و انس و وحش و طیر و دیو و دد

جمله افتادند اندر سعی و کَدّ

جمله ساعی در براری و بحار

باد، حمّال و زمین، تحویل‌دار

پهن‌دشتی انتها بیگانه‌اش

شد مُعَیّن بهر شربتخانه‌اش

اندر آن انبارها انباشتند

کوهها ز انبارها افراشتند

گوسفند و گاو و اشتر بیشمار

صد هزار اندر هزار اندر هزار

کی توان گفتن ولی دانم همی

جمع شد سالی به سعی عالمی

روز میعاد آمد و بنشست شاه

بر سریر عزت اندر وعده‌گاه

خیل دیو و جنّیان و اِنسیان

جمله را دامان خدمت بر میان

چون برآمد آفتاب از کوهسار

شد خطابِ مستطاب از کردگار

کای همه روزی‌خوران بحر و بر

ساکنان خاوران تا باختر

ذی سلیمان نبی پویا شوید

روزیِ امروز از او جویا شوید

سوی مهمانخانه‌ی او رو کنید

روزیِ خود را طلب از او کنید

جملگی امروز مهمان وی‌‌‌‌اند

جیره‌خوارِ سفره‌ی خوان وی‌‌‌‌اند

چون رسید از رازقِ کل این خطاب

جمله‌ی روزی‌خوران با صد شتاب

مرغ و ماهی، جن و انس و دیو و دَد

وحش و طیر و مار و مور و خوب و بد

جملگی پویای مهمانی شدند

رو به شیلانِ سلیمانی شدند

با شکمهای تهی ز آرامگاه

هریکی از دیگری می‌جست راه

وندران صحرا، سلیمان بر سریر

هرطرف پیچیده آواز تبیر[63]‌‌‌‌

گه نمایان شد ز هرسو میهمان

کاروان در کاروان در کاروان

بالها بربسته بگشوده دهن

رو به آن سو جملگی در تاختن

آن یکی می‌رفت از پا آن ز پر

آن یکی از سینه آن دیگر زِبَر

آن یکی غلطان تن خود می‌کشید

آن یکی می‌جَست و آن یک می‌دوید

ماهیی آمد نخست از طَرْفِ دشت

دشت اندر فَلْسی از آن غرق گشت

نی کران پیدا ز طولش نی ز عرض

ارض در پیشش چو ماهی پیش ارض

گفت بعد از شرح و تسلیم و ثنا

یَابنَ داودِ النَّبی اَیْنَ الغَذا

گفت رورو مطبخ و انبار پر

هرچه داری اشتها آنجا بخور

سوی شربتخانه آمد ماهیک

آنچه بود آنجا نهاد اندر حَنَک

کرد یکسر آن زمین را رُفت‌ و رو

لقمه‌ای کرد و فکند اندر گلو

جمله را بلعید با صد اشتها

بازگشت و باز گفت اَیْنَ الغَذا

ای سلیمان لقمه‌ای شد آنچه بود

هین دو لقمه دیگرم دِه زود زود

طعمه‌ام باشد سه لقمه هرغذا

هم سه لقمه بایدم بهرِ عشا

لقمه‌هایم جمله زینگون لقمه‌ها

می‌رساند خالق ارض و سما

لقمه‌هایم می‌رسد از خوانِ غیب

بی‌طلب هرروزه‌ام بی‌نقص و عیب

جیره‌ای هر روزه از انبار او

می‌رسد از جود و از فقیاز[64]‌‌‌‌ او

شد مُحوَّل، طعمه‌ی من ای نبی

بر تو امروز اَعطِنی ثُمَّ اعْطِنی

شد سلیمان محو و حیران بر سریر

گونه‌هایش شد ز خجلت چون زَریر[65]‌‌‌‌

از سریر افکند خود را بر زمین

بر زمین مالید از ذلت، جَبین

کای خدا، رحمی به این دلگشته خون

کز گلیم خود نهاده پا برون

من یکی از جیره‌خوارانِ توام

یک طُفیلی بر سرِ خوانِ توام

چون طُفیل دیگری آرد طُفیل؟

خود هم افتد در هزاران ویر و ویل

یک تتمه دارد اما این خبر

این زمان بگذار تا وقت دگر

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۰۶/۲۴
محمد حسنی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی