قل الله ثم ذرهم

مجموعه ای از حکایات و فضایل پیرامون ائمه اطهار علیهم السلام

قل الله ثم ذرهم

مجموعه ای از حکایات و فضایل پیرامون ائمه اطهار علیهم السلام

قل الله ثم ذرهم
طبقه بندی موضوعی

۲ مطلب در بهمن ۱۳۹۵ ثبت شده است

امام حسن عسکریّ از جدّ بزرگوارشان حضرت امام سجاد علیهما ‌السّلام روایت نموده‌اند که: روزی امیر المؤمنین علی علیه‌السّلام در مسجد نشسته بودند که مردی از اهالی یونان که مدّعی فلسفه و طبّ بود خدمت آن حضرت رسیده و عرض کرد:
ای ابو الحسن!، خبر جنون دوستت به من رسیده، آمدم تا درمانش کنم ولی خبر یافتم که او وفات نموده و فرصتی که قصد آن را داشتم از دستم رفته است. به من گفته اند که تو پسر عمو و داماد اویی، اکنون که به تو می نگرم می‌بینم که رنگ زرد چهره‌ات، نشان از غلبه صفرا دارد و می‌بینم که دو ساق پای شما نیز بسیار نازک شده است

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ بهمن ۹۵ ، ۰۰:۱۳
محمد حسنی

عالِم با تقوا ملا ابوطالب سلطان آبادی مجاور نجف که از بهترینِ اهل علم و در اعلا درجه‌ی ورع و تقوی بود، نقل کرد که من دچار بیماری مراق شدم و آنچنان بیماری‌ام شدت گرفت که طبیبان در درمانم ناتوان شدند و وضعیتم به جایی رسید که نمی‌توانستم لقمه‌ای خوراک یا جرعه‌ای آب فرو ببرم؛ چون به محض اینکه چیزی از گلویم پایین می‌رفت، درد و رنجم شدت می‌گرفت تا آنچه را که خورده‌ام قی کنم و دردم سبک شود.
شنیدم طبیبِ حاذقی در قزوین است و برای درمان به قزوین رفتم.چون بدانجا رسیدم و به او برخوردم، چند روزی به درمانم مشغول شد و سپس او هم از درمانِ دردم، ناتوان شد، اما معجون و غذای مخصوصی برایم تدبیر کرد و تا پنج سال به رژیم او عمل می‌کردم و از شهر و دیار خودم بریده و به او خدمت می‌کردم تا از او معجون بگیرم و اما همچنان مایه‌ی بیماری در بدنم به جا بود. در این حال بودم که او مُرد و پس از یک سال که معجون تمام شد، حالم از پیش بدتر شد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ بهمن ۹۵ ، ۰۰:۰۸
محمد حسنی