قل الله ثم ذرهم

مجموعه ای از حکایات و فضایل پیرامون ائمه اطهار علیهم السلام

قل الله ثم ذرهم

مجموعه ای از حکایات و فضایل پیرامون ائمه اطهار علیهم السلام

قل الله ثم ذرهم
طبقه بندی موضوعی

حکایت میّتی که تازه در صحن امام حسین (ع) دفن شده بود و ملائکه نبش قبرش کردند 

از عنایات حضرت ابی عبدالله (ع) به زوار و مجاورین قبرِ شریف خود، واقعه‏اى است که محمودِ کفش¬دار مشاهده نموده و آن این است که: «حاج میرزا مهدى آشتیانى رحمه الله» از «محمودِ» مذکور نقل کردند که: 

 من طفلِ غیر مکلّف بودم، و در کفش¬دارى سمتِ زینبیه، شاگرد کفش¬دار بودم. در یکی از شب‌ها که هوا تاریک شد [و مدتی از شب گذشت] درهاى حرم را بستند و مردم رفتند و من در کفش¬دارى به رسم کشیک خوابیدم.

چون شب از نیمه گذشت و چشم‏ها به خواب شد، اتّفاقا من بیدار بودم. دیدم دو نفر از سمتِ باب زینبیه داخل شدند و بر سرِ قبرى که در روز سابقِ بر آن شب، جنازه در آن دفن کرده بودند، ایستادند، و آن قبر را شکافته و آن جنازه را بیرون آوردند در حالتى که آوازه‌ی استغاثه و التماس او را مى‏شنیدم. پس آن را برداشته روانه شدند. چون آن جنازه از اعانت آنها مأیوس شد، آواز برآورد و این کلمات را بگفت: 

«أهکَذا یُفعَلُ بِجارِک یَا أبا عَبد الله؟»؛

 [یا اباعبد الله! آیا با مجاور شما اینگونه رفتار مى‏کنند؟].

 ناگاه دیدم آوازى در داخل حرم مطهر پیچید به‏طورى که گویا قندیل‏ها بلکه بناى حرم حرکت کرد و صدایى بلند شد که: «رُدّوه»؛ یعنى: او را برگردانید. ناگاه آن دو نفر را دیدم که به‏ سرعت آن جنازه را به سرعت در محلّ اولش گذاشتند و رفتند؛ و چون صبح شد، اثر تغییر در آن قبر ظاهر و هویدا بود.

__________

دار السلام در احوالات حضرت مهدى ، عراقی، انتشارات مسجد مقدس جمکران، ص 717

** در کتاب خزینه الجواهر فی زینت المنابر، نهاوندی علی اکبر، انتشارات اسلامیه، ص 562 [به نقل از دار السلام] نیز آمده است.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۱۱/۱۷
محمد حسنی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی